- وق وق کردن
- نادرست نویس وغ وغ کردن نوفیدن
معنی وق وق کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوزش کردن جراحت. زغ زغ کردن سوزش بریده ریش یا زخم
صدا و آواز بر آوردن، شادی و خوشی و عیش و عشرت
با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواست چیزی کردن، بهانه گیری کردن، نحسی و زر زر کردن
براثرشدت گریه به سکسکه افتادن
براثرشدت گریه به سکسکه افتادن
balbucio
balbuceo
paplanina
белькотіння
gebabbel
Geplapper
babillage
chiacchiericcio
बड़बड़
gevezelik
maneno yasiyoeleweka
การพูดพล่าม
هذيانٌ